سفارت هرکشوری مقررات خاص کشور خودش را اعمال می کند تقریبا در همه زمینه ها.در واقع مثل خاک کشور خودش استولی عکس زیر را ببینید.
این عکس نشان می دهد که انگار خانم اشتون در تهران با همین وضعیت ظاهر شده است و بی احترامی به اداب و رسوم ایرانیان کرده.
این دومین بار است که در نمایندگی های ایران خارج از کشور زنان بی حجاب وارد می شوند اول بار در همین دولت و انهم در مصر بود که ظاهرا یک خواننده ترک اورده بودند و اینبار خانم اشتون.
از قضا دولت مردان سریع دست به کارشدند که دغدغه اکبر خان رفسنجانی را مرتفع کنند یادتان هست که گفت در سال 93 کاری کنیم خانمهای با قیافه زیبا بتوانند ظاهر شوند و این ابتدا.
کلمات کلیدی:
آقای هاشمی در جلسه رونمایی از کتاب خاطراتش جمله ای را برزبان اورد که عین انرا از سایت کتابخانه ملی می اورم« رئیس مجمع تشخیص مصحلت نظام با بیان اینکه باید فرهنگ را درست تعریف کنیم، گفت: رهبری راضی نیستند که در سال فرهنگ دنبال این باشیم که کسانی که خوب میخوانند را از میدان به در کنیم یا خانمهایی که قیافه زیبایی دارند را نگذاریم ظاهر شوند.»
قسمت اولش که لابد اشاره است به شجریان.ولی قسمت دوم تا انجایی که ما در خیابانها می بینیم همه جوره ادم هست اینکه اقای هاشمی به خانم های با قیافه زیبا که اجازه ندارند الان در خیابانها ظاهر شوند شاید حوریان را می گوید که اینهم را نباید زیاد به پای انقلاب و نظام گذاشت مردم هنوز قدرت دیدن ندارند اقای هاشمی!!!
ولی سوای شوخی ایا هاشمی دوباره دارد مقدمه چینی تحولی را می کند درست زمانی که بحث مانور تجمل را مطرح کرد ایا امروز به دنبال کشف حجاب است؟؟؟الله اعلم.
کلمات کلیدی:
در دولت نهم و دهم یکی از پاشنه اشیلهایش شخص مشایی بود که با حرفهایش همیشه جامعه را ملتهب و نگران می کرد.و اعتراضها علیه ش حق هم بود.همه معترض بودند و اخر هم احمدی نژاد قربانی حمایت از مشایی هم شد.البته خود کرده را تدبیر نیست.
اما اینروزها بازم تقریبا همان حرفها از پایان اسلامی شدن جهان و پادشاهان ایران و کوروش .... سر زبانها افتاده اینبار هم از نزدیکان رئیس جمهور.
چرا دیگه کسی اعتراض نمی کن.درد دین تمام شد.این زمانها بهترین زمان برای قضاوت گروهها ست.چه کسانی درد دین و انقلاب دارند چه کسانی کاسبکارند.
کلمات کلیدی:
هنوز یک هفته نیست که رئیس جمهور برای انتقاد از خود شرطی گذاشته که امروز انرا به دو شرط ارتقا داد دیروز برای انتقاد باید شناسنامه نشان می دادی و هویت خود را اول مشخص می کردی تا حرفت شنیده شود. ولی امروز شرط دوم را رو کرد.
مگر ما معصوم هستم؟ ما غلط و اشتباه داریم، منتهی یک نفر بیاید و انتقاد کند که بداند و دنیا را بشناسد. حقوق را بفهمد. منطقه و عظمت این ملت را بفهمد. زجر ملت را هم بداند و راهحل بدهد.
این شرط دوم.
درمورد شرط اول کسی می داند برای حمایت از دولت هم باید شناسنامه نشان داد یا نه؟؟؟؟.آها!شناسنامه بعضی وزرا تو مثلا جنبش سبز بادتون باش فعلا.
اقای روحانی شما دنیا را بهتر می شناسید یا رهبری انقلاب.اگر بحث سواد باشد که ایشان واردتر هستند اگر بحث اسلام شناسی باشد که شما خودتان گفتید 10 سالی درس خوانده اید اگر بحث سیاست باشد که شما افتخارتان فقط نمایندگی ایشان در شورای امنیت است.لابد استاد اعظم خود را مد نظر دارید در دنیا شناسی و سیاست شناسی.در مورد حقوق هم اخر معلوم نشد مدرک دکترای شما مال قبل انقلاب یا بعد انقلاب بعد جنگ یا قبل چنگ اصلا ولش کن.مگر حقوقدان منتقد کم هستند یا شما فقط حقوق می فهمید.اگر حقوق سرتان می شد که صرفا دقت کنید صرفا! بنا بر خاطرات البراده ای ان کلاه بزرگ در مورد معنای تعلیق سرتان نمی رفت.از منطقه و عظمت این ملت نگویید که اصلا به شما نمی اید.نه به شما! نه به اقای هاشمی تان! و نه به جلبکهای سبز اطرافتان!
و اما زجر ملت و شما! مگر شماهم این کلمه را می شناسید.اها یادم امد برخی از اطرافیانتان قبل انقلاب واقعا جز زجر کشیدگان ملت بودند ولی از قبل رانخواری امروز دیگر تقریبا جز خاطراتی کوتاه در ذهنشان نیست همین را می گویید دیگر.
راه حل هم اگر کمی صبر کنیم متوجه می شویم راه نجات قبول کدخداست یا قیام برای خدا.
امروز اقای روحانی گلایه ای هم کرد: در همه 8 ماهی که بحث پیچیدگیهای اقتصاد را مطرح کردم تعدادی راهنماییها و نامهها از اساتید دانشگاه خیلی نبود. همه این نامههایی که آمده است همگی محترم بودند. برخی از نامهها نیز با لحن امید همراه بود و برخی با لحن دیگر اما همه آنها محترم بود و سوال من این است که چرا تعداد نامهها کم بود. لحن اشکالی ندارد و چرا در اقتصاد و سیاست فقط نامه آمده است.
خوب معلوم اقا با این دیسپلین نظامی ای که شما ژنرالها راه انداختید کسی جرات نمی کن حرف بزن ژنرال که نیاز به مشاوره نداره.انم مشاوره یک مشت افسر و گروهبان که حالا حالاها باید درس پس بدن.
راستی منتظر شرط سوم هم هستیم.
کلمات کلیدی:
من با هیچ شخصی کاری ندارم با جریان فکری کار دارم امروز 2 جریان فکری کاملا مشخص در جامعه ما غالبا یک جریان فکری امام خامنه ای که ادامه امام خمینی است و یکی هم جریان هاشمی رفسنجانی.روحانی هم نوچه ای از جریان هاشمی است اولین تضادها را به ترتیب انشاالله می نویسم.ابتدا درباره ممیزی.
امام می گه:امام در کتاب "المکاسب المحرمة" میفرمایند: «إنّ دفع إضلال الناس من الأمور التی یهتمّ به الشارع الأقدس، فکیف یمکن القول بجواز بیع القرطاس ممّن یعلم أنّه یکتب فیه ضدّ الإسلام و ردّ القرآن الکریم.» یعنی: جلوگیری از گمراهی مردم، از اموری است که شارع مقدّس نسبت به آن بسیار اهتمام دارد. بنابر این چگونه میتوان فروش کاغذ را به کسی که میخواهد در آن کاغذها مطالبی ضد اسلام بنویسد جایز دانست؟! (المکاسب المحرّمة، ج1، ص201)
«نوشته هایى که میخواهد طبع بشود، یک چند نفرى که میدانید، یقین دارید که آنها آدمهایى هستند که مستقیم هستند، و در راه مسیر ملت و کشور هستند و وابستگى به هیچجا ندارند، آنها نوشتهها را مطالعه کنند، درست دقت کنند در آن، و بعد از اینکه دقت کردند در روزنامه یا در مجله نوشته بشود. این طور نباشد که یک وقت بنویسند و منتشر بشود، بعد بفهمند که این نوشته بر خلاف بوده است؛ این یک چیزى است که لازم است. باید کتابهایى که نوشته میشود، و همین طور چیزهایى که منتشر میشود، اینها باید درست توجه بشود. و افراد مطّلع، مدبِّر و کسانى که از مکتبها اطلاع دارند و مسیر آنها را میدانند، اینها توجه بکنند، و کتابها را مطالعه کنند قبل از انتشار. این، هم صلاح خود شماست و هم صلاح ملت است.» (صحیفه امام، ج13، ص474)
حالا روحانی میگه:
«هیچکس در ممیزی، بالاتر از وجدان افکار عمومی نیست؛ آنها میدانند به استقبال چه کتابی بروند و چه کتابی را در انزوا قرار دهند. صاحبان فرهنگ ما نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند»!
کلمات کلیدی: