دیروز بالاخره سفر 9 روزه امام خامنه ای کبیر به کرمانشاه پایان یافت این چند روز شاهد جلوه هایی از رحمت و الفت الهی در بین مردم مومن و مسلم و رابطه عمیق امام و امت بودیم. این تصاویر انقدر واضح و گویا بود که سه دسته از انسانها را متاثر کرد اول حلقه دوستان که شاد شدند و امیدوارتر و دوم دشمنان که غضب و کینه شان بیشتر شد-که انشاالله با همین کینه و غضب بمیرند-و سوم مستضعفین عقیدتی ،افرادی که نه غضب دارند و نه تولای جدی،این وسط مرددند و بااین تصاویر البته به خیل دوستان نزدیکتر می شوند و یا می پیوندند پس لازم است و شایسته که خدا را بخاطر دیدن این زیبایی ها شکر کردو شکر.

الهی شکر شکرا شکر شکرا....

اما شکر دیگری لازم است و ان هم بخاطر به هلاکت رسیدن خونریزی مستبد قذافی ملعون ،که زمین از لوث حضور یکی از شیاطین الانس رهایی یافت. وقتی صحنه های اخر زندگی او را دیدم که با چه حقارتی  و پستی ای که از تمام وجودش داد می زد و التماس می کرد که او را نکشند.انگار نه انگار که تا همین چند ماه پیش خدم و حشمی داشته، گردانهای فدایی داشته و خود را پادشاه پادشاهان و امیر امرای عرب شمال افریقا می نامیده ولی امروز دیگر در حضیض محض است نه فرزندانی برایش مانده اند که او را تشییع کنند و نه دوستی و یاوری  که برایش مقبره ای بسازند و یادش کنند. این صحنه ها را وقتی دیدم به ناگاه به یاد سرگذشت حاکمانی در دل تاریخ که برای کسب قدرت و یا حفظ ان با مخالفین خود می جنگیدند و با همه شوکتشان نابود می شدند افتادم مثل اخرین پادشاه هخامنشی و یا ساسانی و خیلی های دیگر.فکر نمی کردم در این دوران جدید حاکمی اینگونه مفتضح به پایان کارش برسد و انرا با چشم ببینم.باز خدا را شکر.

اما ایکاش قذافی نمی مرد حتما حرفهای زیادی برای گفتن داشت از امام موسی صدر،از روابط ویژه با غرب،از غارتها و خیانتهای به مسلمین،از ارتباط ویژه اش با طیف قدرتمند اصلاحات ایران و خیلی چیزهای دیگر.ولی چه می شود کرد که اینها را با خود به زیر خاک برد و در تاریخ شاید دیگر ثبت نشود.

سفر حضرت امام خامنه ای به کرمانشاه همانطور که خودشان فرمودند بسیار مهم و در زمان حساسی صورت گرفته حساسیت از ان لحاظ که مردم بیدار شده ن تنها جهان اسلام یلکه دنیا نیازمند راهنمایی هستند که مسیر را برایشان مشخص کردند و ایشان به تنهایی دارند این رسالت عظیم را انجان می دهند.ایشان یگانه راه رهایی و تداوم ازادگی را در اراده و عزم و حضور مردم در عرصه های جامعه دانستند و این همان شاه کلید موفقیت انقلابها در مصر و بحرین و یمن و اردن و عربستان و امریکا و ایتالیا و انگلیس و اسپانیا و .....می باشد که با این موج جدیدی اسلامی انشاالله به زودی زمینه حضور عینی خلیفه خدا(ع) در مقابل دیدگان فراهم شود.

ایشان بار دیگر به فتنه 88 و 78 اشاره کردند و این یاداوری کمک بزرگی است برای جبهه پایداری انقلاب اسلامی که بر مواضع به حقشان پایفشاری کنند.مواضعی که معتقد است نباید خواص مردود در فتنه 88 در کادر رهبری جریان اصولگرا باشد و افرادی مانند لاریجانی و قالیباف و ...هرچند صاحب زر و زور باشند ولی بهر حال مردودند.

و اما اصل مطلب، همیشه معتقد بودم فتنه 88 سوای خسارات و ظلمهایش برای امت اسلامی و بالاخص ایران سراسر رحمت و لطف هم بود علاوه بر افشای نفاق منافقان نفوذ کرده در نظام –که خیلی هم مهم است –مهمترین فایده اش افزایش بی اندازه مقبولیت  مشروعیت ولی فقیه زمان بود. پر واضح است که تنها منبع مشروعیت ولی فقیه بحث نیابت از امام معصوم و زنده و صاحب الامر است چه مردم انرا قبول داشته باشند و چه بی اقبال باشند و این چیزی که این روزها در کرمانشاه با صدای رسایی شنیده می شود.

صل علی محمد نائب مهدی امد

 رئیس مجلس در همایش فرهنگ یاران ترافیک! در صحبتهاش تقریبا همه  گروههای سیاسی را مورد التفات ویژه خود قرار داد از دوم خردادی ها گرفته تا حتی علامه مصباح و تا این روزها که مد شده همه ی مدعیان سیاست باید یه چنگی به صورت جبهه پایداری انقلاب اسلامی بزنند. اما نکاتی به ذهنم امد وقتی خبر را خواندم که انها را مرور می کنم.

لاریجانی از مردمسالاری صحبت کرد و اینکه «چطور افرادی که مردم سالاری دینی را خوب می دانند احزاب را تخریب میکنند»این افراد که بر کسی پوشیده نیست طیف علامه مصباح هستند که در اخرین این بحثها باز جبهه پایداری را از تشکیل حزب برحزر داشتند و درست هم هست چرا که حزب انگیزه و کارویژه ای جز کسب قدرت ندارد که برای ان هم به هر وسیله ای متوسل می شود و این استثنا پذیر هم نیست حتی حزبی مثل جمهوری اسلامی این کار را کرد و از بنی صدر حمایت کرد که حداقل سوابقش برای اعضای حزب مشخص بود.

 باز گفته «در صورت نبود احزاب و گروهها مردم چطور باید برنامه و تفکر گروهها را بدانند  و چطور راجع به مسائل مختلف برنامه ریزی کنند» خوب،جوابش مشخص مثل 3 تیر 84 مردم چطور انتخاب کردند و در مقابل حزب همین لاریجانی وایسادند و یا در جنگ احزاب 88 مقتومت کردند و بهترین انتخاب همان سال را کردند. در ادامه گفته «در صورت نبود احزاب افراد با شعار و فریب و ناکارامدی روی کار می ایند و.. و تنها کشور را دچار مشکل می کنند»پرواضح است که قصد لاریجانی شماتت مردم است که بجای انتخاب حزب حامی لاریجانی در سال 84 مردم احمدی نژاد را انتخاب کردند و امروز کشور دچار مشکل و ناکارامدی شده مثلا.کدام ناکارامدی مگر نیروگاه اتمی راه نیفتاده مگر فضایی نشدیم مگر رشد علمی ایران 11 برابر دنیا نشده مگر پوز استکبار را به خاک نمالاندیم کگر انقلاب به ریل خودش بر نگشته مگر هدفمند کردن یارانه ها اغاز نشده مگر اصل 44 ابلاغ نشده و مگرهای.... کارامدی دیگر چیست قطعا هنوز مشکلاتی وجود دارد ولی کسی هم قرار نبود معجزه کند و مردم هم انتظار معجزه نداشتند و هر چی است مردم امروز راضی تر هستند.

اما طنز صحبتها اینجاست که لاریجانی دوم خردادی ها را شماتت می کند که شما که هاشمی را عالیجناب سرخ پوش نامیدید چرا امروز حامیش هستید و سنگ او را به سینه می زنید.سنگ پا قزوین دیگه، لاریجانی مثل اینکه یادش رفته امروز اصلاح طلبها در مجلس سینه چاک او هستند و برای حفظ کرسی با او و درارو دسته اش بده بستانها دارد همان اصلاح طلبهایی که بعد پخش فیلم کنفرانس برلین با خفت و خاری او را از جلسه هیات دولت بیرون کردند امروز ولی با هم فالوده می خورند.

و اما جبهه پایداری هم بی نصیب نماند  و با عبارت کسانی که «انظیات اخلاقی درستی ندارند» و «چنان از مقدسات صحبت می کنند که ادم  فکر می کند انها تازه نازل شده اند» اصلا بحث نزول تازه نیست فقط تاکید بر اصولگرایی است اگر لاریجانی به ان معتقد است بهر حال لاریجانی باید قبول کند که مردود انتخابات 88 شده و شایستگی رهبریت جریان انقلابی را ندارد و بی انظباتی اخلاقی از ان خود اوست که فردای خطبه های اقا دوباره بر شیپور تردید و تحریک نواخت.و از طرفی لاریجانی مشخص کند که حبهه ایستادگی هم تازه نزول کرده و انظباطمند است یا نه؟  

در کمتر از 15 روز دو اجلاس بسیار مهم در تهران برگزار شد اولی درباره بیداری اسلامی و دومی هم درباره انتفاضه و مسئله روز فلسطین بود.این اجلاسها علاوه بر اینکه نشان داد موتور محرکه بیداری اسلامی کجاست و از کجا تغذیه می شود یک ویژگی مشترک و در عین حال ویژه داشت و ان هم اینکه عالی ترین مقام سیاسی و دینی جمهوری اسلامی ایران و ولی امر مسلمین جهان در ابتدای همایش ایراد سخن کردند.اصول را بیان و خط و مشی جبهه مقاومت را مشخص کردند.

بر کسی پوشیده نیست که در دوره زمانی بسیار حساس و سرنوشت سازی هستیم و اصولا هم کارهای بزرگ را باید مردان بزرگ انجام دهند. بعد از بیداری اسلامی خیلی ها سعی کردند عهده دار نقش محوری در منطقه باشند ولی با کمی گرد و خاک به پا کردند پرده های نفاقشان افتاد و رسوای خلایق شدند که نمونه اسلامی انرا می توان اردوغان ترک نام برد.مسئولین اجرایی دولت ایران هم در حدو اندازه های این محوریت بزرگ نبودند حرفهای گاها روشنفکرانه احمدی نژاد و گاها چند پهلو ی ایشان ،اصرار بشتر بر بیداری انسانی نامیدن این جریانات بجای بیداری اسلامی، از دور افتادن مقبولیت داخلی ایشان و حمایت بی منطق ایشان از عناصر مشکوکی مثل مشایی و جوانفکر و بقایی که قطعا اصولگرا و انقلابی نیستندو ....نشان داد که احمدی نژاد ظرفیت این کار را ندارد و لاجرم خود اقا، مستقیما وارد عمل شدند تا انشالله با هدایتهای الهی این بیداری را به سرمنزل اصلیش که رسیدن به عدالت اسلامی و حکومت اسلامی و عزت اسلامی، اقتدار اسلامی ،و در یک کلام حکومت جهانی اسلامی به رهبری و زعامت ولی خدا بر روی زمین است منتهی شود.

امام خامنه ای درباره مسئله فلسطین اب پاکی را بر روی همه مدعیان ریخت و با منطقی شیوا راه را به مبارزان نشان داد ایشان فرمودند«سند صداقت دولتهای مسلمان در جانبداری از ملت فلسطین،قطع روابط پنهان و اشکار سیاسی و اقتصادی با ان رژیم است.دولتهای که میزبان سفارتخانه ها و دفاتر اقتصادی صهیونیستهایند نمی توانند مدعی دفاع از فلسطین باشند و هیچ شعار ضد صهیونیستی از سوی انان،جدی و واقعی تلقی نخواهد شد»