امروز یکی از مردان بزرگ و گمنام خدا به جایگاه ابدی خود پیوست بزرگ مردی که مرجع تمامی مومنین و اولیا در منطقه بود و چراغ راه برای رسیدن به انسانیت،به کمال و در نهایت به لقاالله.امروز جمع زیادی امده بودند تا سید عبدالعلی معافی مدنی را تشیع و به خاک بسپارند سیدی که در بین شاگردان و دوستارانش به دکتر معروف بود "دکتر مدنی".

این اسمی بود که همه او را مورد خطاب قرار می دادند هرچند توفیق استفاده و شاگردی ما از ایشان خیلی زیاد نبود ولی هر بار که نزد ایشان می رفتیم ابتدا به یاد خدا می افتادیم و بعد از کمی صحبت انگیزه مضاعفی برای طی مسیر می یافتیم و د رنهایت هم با رفع مشکل از حضورشان مرخص می شدیم من که هر بار رفتم واقعا دست پر برگشتم.ایشان انسانی بسیار متواضع و دوست داشتنی بودند و با وجود دارا بودن به منابع وسیع علمی و عرفانی متاسفانه در گمنامی زندگی می کردند.همیشه اینطوری بود البته ما انسانها معمولا وقتی متوجه نعمتی می شویم که انرا از دست داده باشیم مثلا هستند جوانهایی در ایران که حسرت کشورهای غربی را می خورند در صورتی که در بزرگترین نعمت خدا غرقند و قدری نمی دانند انرا.

امروز تقریبا همه مومنین جمع بودند تا این روحانی عزیز و این مرد خدا را بدرقه راه بی پایان قیامت کنند و همین بزرگتر نعمت خدا در حق دکتر بود.انشاالله ما هم اینگونه بدرقه شویم.روحت با امیر المومنین علیه السلام محشور باد دکتر جان.

یادم هست که خبرنگاری از احمدی نژاد پرسید که برخی می گویند قیافه شما بدر رئیس جمهوری نمی خورد ایشان برگشت گفت بدر خدمتگذاری که می خورد.این جوابی تاریخی بود برای بستن دهان همه بدخواهان دولت اسلامی یا نه دولتی که می خواست در مسیر اسلامی شدن قدم بردارد .اما این روزهای احمدی نژاد دیگر انگار نمی خواهد فقط خدمت کند در کنار خدمتگذاری به مردم می خواهد قدری از مواهب ریاست هم استفاده کند قدری اعمال قدرت کند قدر مانور خودیت بدهد هرچند باید انصاف را هم گفت و ان اینکه هنوز احمدی نژاد به اندازه چند رئیس جمهور دارد خدمت می کند دارد کار می کند دارد تلاش می کند همین بس که تا ساعتها فکر می کند برای حل مشکل مردم یا مشکل افرادی که فکر می کند دارند به مردم خدمت می کنند –هرچند گاها اشتباه هم می کند- و در عوض ساعتها از شب را برای دیدن فوتبال ارژانتین خرج و تلف نمی کند.

این روزها احمدی نژاد دیگر سفر استانی نمی رود نمی دانم شاید برنامه ریزان نمی خواهند خادم مردم دوباره بین مردم باشد شاید برخی می خواهند این دو سال باقی مانده در کنار رئیس جمهورمان ریاست کنند شاید احمدی نژاد می ترسد که اگر بین مردم بیاید مورد بازخواست قرار گیرد یا شاید هم می ترسد مجبور شود از بین مردم و برخی دوستانش قید یکی را بزند یا شاید دیگرانی می ترسند و اینطور به احمدی نژاد خبر می دهند.نمی دانم شاید همه جای ایران اباد شده و ما خبر نداریم.خلاصه این روزها احمدی نژاد تمام صحبتهایش را یا در نهاد ریاست جمهوری می زند یا در جمعهای ایزوله شده مثل همه رئسای دیگر دنیا. بهر حال سفرهای استانی ای که به الگوی دولت انگلیس هم بدل شده بود و می رفت که الگویی جدید در سیاست و تدبیر جوامع شود زمین گیر شده است.

احمدی نژاد این روزها حرفهای درداور دیگری هم زده است و گفته که کابینه من خط قرمز من است و برخورد ها و اتهامها نسبت به اعضای کابینه سیاسی است اگر این منطق درست باشد که قطعا نیست باید به خاتمی خائن حق داد که از کرباسجی حمایت می کرد یا از شهرام جزایری یا اقاجری یا گنجی و عبدی و .. باید به اکبر رفسنجانی حق داد که از فرزندانش دفاع می کند یا از نزدیکان فکری دیگرش چرا که همه معتقد بودند این برخوردها سیاسی است و قصد تصویه حسابی شخصی دارند. که با این حساب چه فرقی دیگر بین منطق دولت احمدی نژاد با بقیه ای که در مناظرات سه به یک معرفی شدند وجود دارد. امیر المومنین هیچ وقت خودش را خط قرمز قرار نداد و در دادگاه شخصا حاضر شد چه رسد به اعضای کابینه اش.اصلا مگر اعضای کابینه معصومند که بری از خطا و اشتباه باشند که خط قرمز شوند.مردم در سال 84 و با تاکید بیشتر در سال 88 به این علت به احمدی نژاد رای دادند که این تقدس بخشیدنها به اشخاصی که در حال چپاول نظام هستند از بین برود تا حلقه مدیریتی رانت خوار از بین برود نه اینکه حلقه مافیایی جدیدی شکل بگیرد و احمدی نژاد ظلم ستیز هم در مقام حامی انها وارد شود.

خدا همه ما را عاقبت به خیر کند.امین.

در زیر بخشهای از صحبتهای اقای جهانشاهی معروف به طلبه سیرجانی و طلبه عدالت خواه را در اولین همایش عدالتخواهان کشور برای پی گیری فرمان 8 ماده ای رهبر انقلاب  مرور می کنیم.

خداوند می‌فرماید که «ای پیامبر به آن‌ها بگو که قیام لله کنند؛ گروهی یا فردی». ما امیدواریم این حرکت ما قیام لله باشد. کوچک یا بزرگ بودن آن شاید مهم نباشد چون در دستگاه خدا به کوچکی و بزرگی فرد و کار نگاه نمی کنند، بلکه مهم این است خداوند آن کار را قبول کند و اگر آن را قبول کرد به آن برکت می دهد. و ما در کنار حرم سیدالکریم دعا می کنیم که بتوانیم قیام لله را انجام بدهیم

من به عنوان یک سرباز بسیار کوچک پیش خودم واقعاً احساس شرمندگی می‌کنم وقتی که می‌بینم مهم‌ترین پیام رهبر معظم انقلاب که شاید طی بیست سال اخیر فرمانی با این اهمیت نداشته باشیم، این‌چنین روی زمین مانده است و فقط هر سال برای آن سالگرد می گیرند. اما اگر به آن عمل شده بود که نیازی به سالگرد گرفتن نداشت

من شخصاً هیچ مطلب خاصی ندارم، نه عالم هستم که در باب عدالتخواهی بتوانم صحبت کنم، نه نظریه‌پرداز هستم که نظریه جدیدی درباره عدالتخواهی داشته باشم. من کوچکتر از آن هستم که بگویم عدالتخواه هستم. تنها افتخار من این است که می‌خواهم سرباز کوچک انقلاب و آقا باشم

من وقتی می‌بینم پیام و فرمان آقا روی زمین مانده است و مسئولان با هم تعارف می‌کنند و نمی‌دانند باید چه‌کار کنند، نمی‌توانم تحمل بکنم. اگر دیگران می‌توانند تحمل بکنند، می‌توانند وارد زندگی شخصی خودشان بشوند و خوش بگذرانند من نمی‌توانم این کار را بکنم. خدا شاهد است که بنده نمی‌توانم وارد زندگی عادی خودم بشوم و این مسایل را نادیده یگیرم. و فکر می‌کنم این ادعا در طی پنج سال گذشته ثابت شده است

ظاهر این کار این است که ما با زمین‌خواری در افتاده‌ایم و مربوط به سیرجان است اما تمام این حرفها گویا بهانه است که یک فرصت و زمینه‌ای ایجاد شود که بتوانیم کاری بکنیم که إن‌شاء الله حرف آقا روی زمین نماند

من معتقدم که ما باید به عنوان نیروهای مردمی و حزب‌اللهی و به‌خصوص جوانان وارد ماجرا شویم و به کمک مسئولان بیاییم. قصد ما این نیست که در مقابل نظام بایستیم و هر کس که در واقع از این حرکت احساس خطر میکند خودش را لو می‌دهد و ثابت می‌کند که از اصحاب قدرت و ثروت است

ما از این به بعد مطالبات خودمان را متمرکز‌تر خواهیم کرد و این برنامه ما تمام نشده بلکه تازه شروع شده است. و إن‌شاءالله وارد فاز قوی‌تری خواهیم شد.

این قسمت مختار نامه (قسمت 36)نکته بسیار ظریفی داشت و ان هم اینکه با بروز و ظهور خوی نژاد پرستی و تفاخر کمر سپاه حق و دولت مختار شکست.ارمانهای متعالی قیام مختار قربانی خوی متحجر برتری نژادی شد و ایرانیان را که ستون فقرات دولت مختار بودند در زیر دست و پای خود له کرد.

دو سه سال اخیر باز در ایران شکل دیگری از نژاد پرستی زمزمه می شود گاهی این ایرانیت گرایی بر علیه اسلام خواهی ملت به صورت کاملا عریان بیان می شد و مدعیان ایرانیت خواهان عبور از اسلام، به ایران پادشاهان طاغوتی قبل اسلام متوسل می شدند و امروز نیز به شکل کاملا زر ورق شده همین نیت دنبال می شود اینبار با نام دین قصد گذر از اسلام و رسیدن به همان نژاد پرستی را دارند اینکه کلمه ایران ذکر الهی است و نعمت و باید شکر انرا بجا اوریم نمونه ای از این سفسطه بازی هایی است که توسط جریان انحرافی دولت مطرح می شود و متاسفانه رئیس جمهور هم با اینکه به نام اسلام و ارزشهای اسلامی به کرسی ریاست رسید انرا تکرار و حمایت می کند.اگر این جریان بتواند مسلط شود بر حاکمیت ایران که الحمدلله با حضور امام خامنه ای از این بایت نگرانی نداریم ولی فرض محال که محال نیست! ولی اگر حاکم شود به اسم ایرانی گری انوقت خیلی راحت حزب الله لبنان قربانی قدرت طلبی انسانها خواهد شد انوقت خیلی را حت مردم بحرین به فراموشی سپرده خواهند شد انوقت مردم فلسطین مجبور خودشان فکری برای سرزمین خود بکنند انوقت ما مجبور نیستیم زیر پر و بال دولت عراق را بگیریم مگر اینکه حتما منافع ما تامین شود و هر جا منافع بیشتری گیرمان  امد خیلی راحت انرا قربانی می کنیم.یا اینکه نباید به مردم یمن تونس مصر وبوسنی بولیوی سنگال...توجه کنیم .این اخر عاقبت مکتب ایرانی است.

خداوند رابطه قوم و خویشی با کسی ندارد و هر که با تقواتر، پیش خدا عزیزتر است.این اعتقاد راستین اسلام است و لذا یک مسلمان نباید با هر قومیتی خود را بالاتر از یک افغانی،افریقایی،اروپایی،چینی،امریکایی،.... ببیند.در طول تاریخ بشری هر قومی به حد خودش تاثیراتی را در شکوفایی و زندگی بشری داشته است و این دستاوردها نسل به نسل و قوم به قوم به انسانهای امروزی رسیده است.در تاریخ همه قومها شرارت است و پاکی.همین ایران خودمان حاکمان ظالمی داشته که به این نام ها معروفند مثل اقا محمد خان قاجار که هنوز مردم گرجستان خاطرات تلخ کشتار تفلیس را فراموش نکرده اند و حاکم عادل مثل امام خمینی که عالمیان به فدایش می شوند.انوشیروان عادل را داریم و در مقابل خشایار شاه بی رحم و جانی، کورش دادگر و انسان دوست را داریم و خسرو پرویز نژاد پرست.بنابراین نباید فله ای همه ایرانیان را فرشته دید و نه شیطان.پس کتب ایرانی پیشاپیش بر باد است چرا که انسانیت را بر باد می دهد.

این روزها به شدت تکاپوی ترکها را در غائله سوریه می توانیم رصد کنیم.از انجا که سوریه یا همان شام یکی از اصلی ترین نقاط سرنوشت ساز در ماه های نزدیک به ظهور است لذا حرکات کشور ترکها را می توان بر اساس سوریه در اخرالزمان دنبال کرد.اینها را در نظر داشته باشید:

شبکه پرس تی وی گزارش داد که رسانه های ترکیه مردم سوریه را به شدت به خروج از کشور و تجمع در کمپ های اوارگان در مرزهای ترکیه دعوت و تشویق می کنند.

تا دو روز پیش تعداد اوارگان سوری در مرزهای ترکیه به 11 هزار نفر رسیده که این تعداد در حال افزایش است.

رویس جمهور ترکیه بعد از راهپیمایی میلیونی مردم در حمایت از بشار اسد در شهرهای مختلف سوریه خطاب به بشار اسد گفت: بشار اسد باید درباره اصلاحاتی که وعده آنها را داده شفاف عمل کند و سوریه را به نظام چند حزبی تبدیل کند

ترکیه به حدود 300 نفر از مخالفین سوریه اجازه داده که نشستی برای بررسی وضعیت اینده سوریه در کشور ترکیه داشته باشند.(لازم است متذکر شوم که عمده ترین و منسجم ترین مخالفان رژیم بشار اسد در سوریه گروه اخوان المسلمین است که از لحاظ ایدئولوژیک با دولت حاکم ترکیه هم فکر می باشند).

طبق تحلیل غالب کارشناسان برنامه استکبار در مورد سوریه این است که یکی از استانها شمالی و هم مرز با سوریه از سلطه حاکمیت سوریه خارج شده و به مقری نظامی برای مخالفان دولت بشار اسد تبدیل شود همانطور که در بنغازی لیبی صورت گرفت.

اما روایات:

شهید محمد صادق صدر در این باره می کوید«دمشق-شام- در ان زمان میدان جنگهای داخلی و تنازعات مسلحانه میان گروههای سه گانه(ابقع،اصهب و سفیانی)خواهد شد و هر سه از صراط مسقیم حق منحرف گشته اند.

در کتاب الغیبه نعمانی،ص187 و بحار،ج52،ص228 به نقل از امام باقر (ع) اورده:

...و منادی از اسمان ندا می دهد و صدایی از ناحیه دمشق حکایت از پیروزی می کند قریه ای د رشام و بنام جابیه محو و ناپدید می شود بخشی از سمت راست مسجد دمشق فرو می ریزد و شورشیان مرتد از منطقه ترکها خروج می کنند و فتنه شام هم به دنبال ان می اید.سر و کله برادران ترک هم پیدا شده...(متن عربی:و مارقه تمرق من ناحیه الترک )...جابر!در ان سال درگیری های زیادی در مغرب زمین رخ خواهد داد(متن عربی:فتلک السنه یا جابر!فیها اختلاف کثیر فی کل ارض من ناحیه المغرب)...

با این وضعیت ایا می توان گفت که کمپ اوارگان سوری همان مکانی است که شورشیان مرتد از انجا خروج می کنند و فتنه شام را بهمراه می اورند و ایضا این مرتدها هم سوری هستند چرا که بر علیه رژیم حاکم سوریه شورش می کنند نه حکومت دیگری!ایا این تکاپوی حاکمان ترک در حمایت از این اوارگان یا شاید همان شورشیان تداعی گر پیدا شدن سر و کله ترکها نیست؟؟؟؟و ایا این درگیری ها ی مغرب زمین که اشاره شده همین اعتراضات در یونان و اسپانیا و پرتغال و فرانسه و ...می باشد.

یکی دیگر از دخالتهای ترکها مربوط به معرکه ای(جنگی) بنام قرقیسسا می شود که در یکی از شهرهای مرزی سوریه با ترکیه بنام دیر الزور رخ می دهد و جالب است که هم اکنون سه شهر مرزی درعا و حمص و دیرالزور نقطه کانونی اشوبهای سوریه می باشند.

بنابراین ایا ترکیه دارد نقش اخرالزمانی خود را که به امر مقدس ظهور می انجامد ایفا می کند؟؟!!!!.